شهدا سال 61 -زندگینامه شهید داوود آذریان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد داوود آذريان »
هرگاه به یاد تو میافتیم، خانه از عطر خدا پر میشود و جان تیره ما، مانند صبح روشن میگردد. داوود آذریان در ۱۳۳۸/۱۰/۱۵ در شهرستان نیریز دریک خانواده ساده و باصفا که علاقهمند به اهلبیت عصمت و طهارت (ع) و سخت پایبند به اصول مبین اسلام بودند، چشم به هستی گشود. در آغوش پرمهر و عطوفت خانواده که برگرفته از اخلاق ناب اسلامی بود، پرورش یافت و برای کسب معرفت، راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیرِ...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد داوود آذريان »
هرگاه به یاد تو میافتیم، خانه از عطر خدا پر میشود و جان تیره ما، مانند صبح روشن میگردد. داوود آذریان در ۱۳۳۸/۱۰/۱۵ در شهرستان نیریز دریک خانواده ساده و باصفا که علاقهمند به اهلبیت عصمت و طهارت (ع) و سخت پایبند به اصول مبین اسلام بودند، چشم به هستی گشود. در آغوش پرمهر و عطوفت خانواده که برگرفته از اخلاق ناب اسلامی بود، پرورش یافت و برای کسب معرفت، راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیرِ...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید عباسعلی زهری زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد عباسعلي زهري زاده »
چلچلهها سرمست از فرارسیدن بهار بودند و بلبلان سرود عشق بر سر شاخساران میسرودند که غنچه وجود گلی زیبا در خانوادهای مذهبی در شهر نیریز، دهم فروردین سال 1338 شکفت و با خود بهاری دلانگیز برای خانواده به همراه آورد. با عشق به اهلبیت(ع) نام عباسعلی را برایش انتخاب و بعد از اذان و اقامه، در گوشش زمزمه کردند. دوران طفولیت را با شادابی گذراند و راهی دبستان فرهمندی برای طی دوره ابندایی شد. دوره راهنمائی را در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد عباسعلي زهري زاده »
چلچلهها سرمست از فرارسیدن بهار بودند و بلبلان سرود عشق بر سر شاخساران میسرودند که غنچه وجود گلی زیبا در خانوادهای مذهبی در شهر نیریز، دهم فروردین سال 1338 شکفت و با خود بهاری دلانگیز برای خانواده به همراه آورد. با عشق به اهلبیت(ع) نام عباسعلی را برایش انتخاب و بعد از اذان و اقامه، در گوشش زمزمه کردند. دوران طفولیت را با شادابی گذراند و راهی دبستان فرهمندی برای طی دوره ابندایی شد. دوره راهنمائی را در...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید جهانگیر بنی اسدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دیر زمانی بود که داغ عشق بر سینه داشت و ندای اناالحق بر لب، برای رسیدن به اوج آسمانها، سبکبال شده بود و دار خود را بر دوش میکشید. اوایل تابستان ـ6/4/1338ـ در روستای زیبا و خوش آب و هوای لایگردوی داراب، در خانهای گِلی، چشمان پاک و بیآلایش گُلی به جهان گشوده شد. آقا اصلان ـ پدرش ـ اورا جهانگیر نامید. بعد از ششمین بهار عمرش، همپای سایر دوستان روستایی خود وارد دبستان بنهکلاغی شد و بعد از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دیر زمانی بود که داغ عشق بر سینه داشت و ندای اناالحق بر لب، برای رسیدن به اوج آسمانها، سبکبال شده بود و دار خود را بر دوش میکشید. اوایل تابستان ـ6/4/1338ـ در روستای زیبا و خوش آب و هوای لایگردوی داراب، در خانهای گِلی، چشمان پاک و بیآلایش گُلی به جهان گشوده شد. آقا اصلان ـ پدرش ـ اورا جهانگیر نامید. بعد از ششمین بهار عمرش، همپای سایر دوستان روستایی خود وارد دبستان بنهکلاغی شد و بعد از...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمود یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمود ياراحمدي »
قصه محمود، در کنار سفره هفتسین، در تاریخ ۱۳۴۷/۱/۱ با اولین گریه او آغاز شد. خانواده مذهبی و متدینِ یاراحمدی، غنچه تازه شکفته را در روستای رود خور از توابع شهرستان نیریز چون نگینی گرانبها در میان گرفتند و درنهایت صفا و مهربانی او را با آداب اسلامی پرورش دادند. آنگاهکه گامهای مردانه او استوار شد، کیف به دست گرفته و راه دبستان اتحادِ سبزآباد را برای آموختن پیش گرفت. دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمود ياراحمدي »
قصه محمود، در کنار سفره هفتسین، در تاریخ ۱۳۴۷/۱/۱ با اولین گریه او آغاز شد. خانواده مذهبی و متدینِ یاراحمدی، غنچه تازه شکفته را در روستای رود خور از توابع شهرستان نیریز چون نگینی گرانبها در میان گرفتند و درنهایت صفا و مهربانی او را با آداب اسلامی پرورش دادند. آنگاهکه گامهای مردانه او استوار شد، کیف به دست گرفته و راه دبستان اتحادِ سبزآباد را برای آموختن پیش گرفت. دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی دلداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی، بر حیدر کرّار، علی مرتضی (ع) اقتدا کرده و فریاد حریت و آزادی را سر داده بود و در آن راه از پرپر شدن گل وجودش ابایی نداشت. وقتی از نفس افتاد، بر پیکرش گلهای شقایق روئید و عطر دلانگیز شهادتش در آسمان ایرانزمین پیچید. او که ششم مردادماه سال ۱۳۵۲ سرود زندگی را در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی سر داده بود، در سن ششسالگی به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان سجاد واقع در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی، بر حیدر کرّار، علی مرتضی (ع) اقتدا کرده و فریاد حریت و آزادی را سر داده بود و در آن راه از پرپر شدن گل وجودش ابایی نداشت. وقتی از نفس افتاد، بر پیکرش گلهای شقایق روئید و عطر دلانگیز شهادتش در آسمان ایرانزمین پیچید. او که ششم مردادماه سال ۱۳۵۲ سرود زندگی را در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی سر داده بود، در سن ششسالگی به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان سجاد واقع در...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید قاسم دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
قاسم در اولین روز از خردادماه سال ۱۳۴۷ در فضای سرسبز و معنوی روستای تمشولی بخشِ آباده طشک، از توابع نیریز میان خانوادهای زحمتکش و مذهبی چشم به جهان گشود. در آغوش پر صفای مادر و با همراهی پدری مهربان زندگی را آغاز کرد و در سن ششسالگی وارد دبستان جهاد روستای تمشولی شد. تحصیلات ابتدایی را با جدیت به پایان برد و برای ادامه تحصیل در مدرسه کوشکک ثبتنام کرد. پس از اتمام سال دوم راهنمایی، بروز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
قاسم در اولین روز از خردادماه سال ۱۳۴۷ در فضای سرسبز و معنوی روستای تمشولی بخشِ آباده طشک، از توابع نیریز میان خانوادهای زحمتکش و مذهبی چشم به جهان گشود. در آغوش پر صفای مادر و با همراهی پدری مهربان زندگی را آغاز کرد و در سن ششسالگی وارد دبستان جهاد روستای تمشولی شد. تحصیلات ابتدایی را با جدیت به پایان برد و برای ادامه تحصیل در مدرسه کوشکک ثبتنام کرد. پس از اتمام سال دوم راهنمایی، بروز...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید احمد عابدین زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد احمد عابدين زاده »
رسیدن پاییز زمزمه کوچ پرستوهای مهاجر را سر میدهد و آنها آواز رفتن را باهم میسرایند. راستی چه کسی میداند که چه میگویند و از چه میخوانند. سیزدهمین روز از پاییز سال 1343 یادآور آمدن پرستوی مهاجری بود که این بار با تولد خود بهار را میان خانوادهای ساده، مذهبی و متدین در شهرستان نیریز به ارمغان آورد. در عمر کوتاه و پربرکت خود، دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) و دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد احمد عابدين زاده »
رسیدن پاییز زمزمه کوچ پرستوهای مهاجر را سر میدهد و آنها آواز رفتن را باهم میسرایند. راستی چه کسی میداند که چه میگویند و از چه میخوانند. سیزدهمین روز از پاییز سال 1343 یادآور آمدن پرستوی مهاجری بود که این بار با تولد خود بهار را میان خانوادهای ساده، مذهبی و متدین در شهرستان نیریز به ارمغان آورد. در عمر کوتاه و پربرکت خود، دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی و راهنمایی را در مدرسه ولیعصر(عج) و دوره...
زندگینامه جانباز محمد رضا صادقی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
محمد رضا صادقی در سال 1340 در روستای دهچاه واقع در بخش پشتکوه از توابع نیریز در خانوادهای مذهبی و عاشق اهل بیت(ع) دیده به جهان گشود. پس از دوران خردسالی در سن 6 سالگی وارد دبستان عسجدی (شهید مسروری ) دهچاه شد. پس از آن وارد مدرسه راهنمایی فارابی واقع در روستای دهچاه گردید. ایشان میگوید: با راهنمایی معلم دینی و قرآن بیشتر به راه راست هدایت شده و با ظلمهای ستم شاهی آشنا شدم. پس...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
محمد رضا صادقی در سال 1340 در روستای دهچاه واقع در بخش پشتکوه از توابع نیریز در خانوادهای مذهبی و عاشق اهل بیت(ع) دیده به جهان گشود. پس از دوران خردسالی در سن 6 سالگی وارد دبستان عسجدی (شهید مسروری ) دهچاه شد. پس از آن وارد مدرسه راهنمایی فارابی واقع در روستای دهچاه گردید. ایشان میگوید: با راهنمایی معلم دینی و قرآن بیشتر به راه راست هدایت شده و با ظلمهای ستم شاهی آشنا شدم. پس...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید اکبر اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در معرکه برخاستن و نشستن شمشیرها و موج خون، آنگاهکه حسین (ع) بر بالین علیاکبر خود رسید و چهره شبیه پیامبر (ص) را غرق در خون مشاهده کرد، صورت بهصورت فرزند گذاشت و آهی سوزان از دل کشید. سوزش آه حسین (ع) آتشی بر دلهای حسینیان زد که بعد از گذشت قرنها و سالها، به یاد آن لحظهها هر دم آه میکشند و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره علیاکبر حسین (ع)، فرزندان خود را به نام مبارک...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در معرکه برخاستن و نشستن شمشیرها و موج خون، آنگاهکه حسین (ع) بر بالین علیاکبر خود رسید و چهره شبیه پیامبر (ص) را غرق در خون مشاهده کرد، صورت بهصورت فرزند گذاشت و آهی سوزان از دل کشید. سوزش آه حسین (ع) آتشی بر دلهای حسینیان زد که بعد از گذشت قرنها و سالها، به یاد آن لحظهها هر دم آه میکشند و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره علیاکبر حسین (ع)، فرزندان خود را به نام مبارک...
شهدا سال 61 -زندگینامه محمود رعیتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمود رعيتي »
سخن از شانزده جوانی است که به قاسم بن الحسن(ع) اقتدا نمود و در ماه مبارک رمضان با لبهایی تشنه و تنی زخمی از خدنگ دشمن جان برسر عشق گذاشت. از محمود رعیتی که در شهریور ماه سال 1345 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در روستای دهمورد از توابع آباده طشک دیده به جهان گشود. در فضای پر از معنویت روستا روزها را یکی پس از دیگری سپری کرد و برای کسب معرفت راهی دبستان سحاب شد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمود رعيتي »
سخن از شانزده جوانی است که به قاسم بن الحسن(ع) اقتدا نمود و در ماه مبارک رمضان با لبهایی تشنه و تنی زخمی از خدنگ دشمن جان برسر عشق گذاشت. از محمود رعیتی که در شهریور ماه سال 1345 در خانوادهای متدین، مذهبی و کشاورز در روستای دهمورد از توابع آباده طشک دیده به جهان گشود. در فضای پر از معنویت روستا روزها را یکی پس از دیگری سپری کرد و برای کسب معرفت راهی دبستان سحاب شد....